آیه 126 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ ۖ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ

[16–126] (مشاهده آیه در سوره)


<<125 آیه 126 سوره نحل 127>>
سوره :سوره نحل (16)
جزء :14
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و اگر به شما مسلمانان کسی عقوبت و ستمی رسانید شما باید به قدر آن در مقابل انتقام کشید (نه بیشتر) و اگر صبوری کنید البته برای صابران بهتر خواهد بود.

و اگر [ستم گر را] مجازات کردید، پس فقط به مانند ستمی که به شما شده مجازات کنید، و اگر شکیبایی ورزید [و از مجازات کردن بگذرید] این کار برای شکیبایان بهتر است.

و اگر عقوبت كرديد، همان گونه كه مورد عقوبت قرار گرفته‌ايد [متجاوز را ] به عقوبت رسانيد، و اگر صبر كنيد البته آن براى شكيبايان بهتر است.

اگر عقوبت مى‌كنيد، چنان عقوبت كنيد كه شما را عقوبت كرده‌اند. و اگر صبر كنيد، صابران را صبر نيكوتر است.

و هر گاه خواستید مجازات کنید، تنها بمقداری که به شما تعدّی شده کیفر دهید! و اگر شکیبایی کنید، این کار برای شکیبایان بهتر است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Should you retaliate, retaliate with the like of what you have been made to suffer, but if you are patient that is surely better for the steadfast.

And if you take your turn, then retaliate with the like of that with which you were afflicted; but if you are patient, it will certainly be best for those who are patient.

If ye punish, then punish with the like of that wherewith ye were afflicted. But if ye endure patiently, verily it is better for the patient.

And if ye do catch them out, catch them out no worse than they catch you out: But if ye show patience, that is indeed the best (course) for those who are patient.

معانی کلمات آیه

عاقبتم: عقوبت در آيه، به معنى انتقام گرفتن و مقابله به مثل است.

نزول

«شیخ طوسى» گوید: در سبب نزول آیه دو قول ذکر نموده اند: یکى آن که وقتى که در جنگ احد کشته هاى مسلمین را مثله نمودند و گوش و بینى شهداء را بریدند، مسلمانان گفتند: وقتى که خداوند به ما نصرت و پیروزى بخشید، بیشتر به مثله کردن کشته هاى آنان مى پردازیم. چنان که شعبى و قتادة و عطا روایت کنند.

دیگر آن که مجاهد و ابن سیرین و ابراهیم گویند: درباره هر ستمدیده اى نازل شده که در صورت ستم کشیدن به همان اندازه که ستم دیده انتقام بگیرد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ «126»

و اگر عقوبت مى‌كنيد، چنان عقوبت كنيد كه شما را بدان عقوبت كردند و البتّه اگر صبر و شكيبايى كنيد قطعاً صبر براى صابران بهتر است.

نکته ها

به گفته روايات، همين كه حضرت حمزه در جنگ احد شهيد و قطعه قطعه شد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اگر ما بر كفّار غالب شويم آنها را مُثله (قطعه قطعه) خواهيم كرد. در اين هنگام اين آيه نازل شد كه در صورت انتقام عدالت و صبر را از دست ندهيد، حضرت فرمود: صبر مى‌كنم صبر مى‌كنم. آرى، براى معرّفى اسلام بايد جنگ احد را در كنار فتح مكّه و عفو رسول اللَّه در كنار هم مقايسه كنيم.

پیام ها

1- حتّى نسبت به دشمنان و شكنجه كنندگان، عدل و انصاف را مراعات بكنيد. «بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ»

2- مقابله به مثل، حقّ طبيعى و الهى است. «فَعاقِبُوا»

3- در صبر لذّتى است كه در انتقام نيست. «وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ»

4- آنجا كه هيجان و ناباورى در كار است، وعده‌هاى خود را با تأكيد مطرح كنيد. (در «لَهُوَ خَيْرٌ» تاكيدى است كه در «فَهُوَ خَيْرٌ»* نيست)

5- جنگ هم قانون و اخلاق دارد. بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ‌، وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ‌ ...

6- قانون به تنهايى كارساز نيست، اخلاق لازم است. (عبارت‌ «بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ» قانون و «لَئِنْ صَبَرْتُمْ» اخلاق است.)

7- فكر نكيند كه صبر شما به سود مخالفان است، بلكه به سود خودتان مى‌باشد.

(روزى مى‌رسد كه برگ سبز پيروزى به دست شما مى‌افتد، ووجدان مخالفان بيدار شده ودنيا صحنه‌هاى برخورد ميان شما را مى‌بيند، به عظمت و بزرگى‌ شما و ... پى مى‌برد.) «لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ»

جلد 4 - صفحه 603

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ (126)

شأن نزول‌ «3»: مفسرين نقل نموده كه مشركين در جنگ احد بسيارى از مسلمانان را مثله كردند و شكمها بشكافتند. مسلمانان گفتند: اگر ما بر آنها دست يابيم چنان مثله كنيم كه در عرب هيچ كس نكرده باشد. و در اين روز حمزة بن عبد المطلب را مثله كردند، شكم مباركش شكافته، هند دختر عتبه، جگر او را در دهانش نهاد كه بخورد، فورا سنگ شد. خبر به پيغمبر دادند، فرمود: حمزه نزد خدا گرامى‌تر است از آنكه بعض از او به آتش بسوزد، چه حمزه اهل بهشت و هند اهل جهنم باشد، نخواست كه خون حمزه به احشاء هند مختلط شود، بعد فرمود: رحم اللّه حمزه، اگر خدا مرا ظفر دهد، هفتاد نفر را به عوض حمزه مثله كنم، آيه شريفه نازل شد.

وَ إِنْ عاقَبْتُمْ‌: و اگر عقوبت كنيد كسى را كه با شما عقوبت كرده، فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ‌: پس عقوبت كنيد مانند آن كه عقوبت كرده شده‌ايد بدان، يعنى ايشان يكى را مثله كرده‌اند شما در مقابل يكى مثله كنيد نه بيشتر را. وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ‌: و اگر هرآينه صبر كنيد و از عقوبت آنها درگذريد.

لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ‌: هرآينه آن صبر بهتر است مر صابران را از انتقام و تلافى.

چون اين آيه نازل شد، حضرت فرمود صبر مى‌كنم صبر مى‌كنم.

«1» سوره يس آيه 78.

«2» سوره يس آيه 79.

«3» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 393.

جلد 7 - صفحه 312

تأليف: ممكن است بيان كلام به طورى كه مربوط باشد با ايات سابقه بدين تقدير كه: خداى تعالى امر فرمود امت و پيغمبر را كه دعوت نمايد خلق را به دين حق به يكى از طرق سه‌گانه حكمت و موعظه حسنه و جدال به طريق احسن؛ و چون اين تبليغ متضمن است امر به رجوع و اعراض از كيش پدران و نياكان را و حكم به كفر و ضلالت آنان؛ و اين موجب شود تشويش قلوب و ايجاد حرارتى در نفوس را به حدى كه دشنام و زدن و كشتن در ميان آيد بين طايفه مبطل و محق، در اين صورت لازم آيد جلوگيرى از فساد، لذا دستور محقّين را در اين آيه بيان فرمايد. بنابراين وجه شأن نزول يكى از مصاديق آن باشد، و تكليف محقّين را مرتب فرموده به چهار مرتبه، اول: مقاصه به مثل.

دوم: بيان اولويت صبر. سوم: امر به صبر.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ادْعُ إِلى‌ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (125) وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ (126) وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (127) إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ (128)

ترجمه‌

دعوت كن براه پروردگار خود بحكمت و موعظه نيكو و مجادله نما با آنها بوجهى كه آن بهتر است همانا پروردگار تو داناتر است بحال كسيكه گم شود از راهش و او است داناتر بهدايت يافتگان‌

و اگر عقوبت كنيد پس عقوبت نمائيد بمانند آنچه عقوبت شديد بآن و اگر صبر نمائيد هر آينه آن بهتر است براى صبر كنندگان‌

و صبر كن و نيست صبر تو مگر بكمك خدا و محزون مباش بر ايشان و مباش در تنگدلى از آنچه مكر ميكنند

همانا خدا با آنان است كه پرهيزكار شدند و آنانكه ايشان نيكوكارانند.

تفسير

- خداوند متعال پس از آنكه امر فرمود در آيات سابقه حبيب خود را به تبعيّت از ملّت ابراهيم عليه السّلام و طريقه آنحضرت دعوت بتوحيد و معارف حقّه الهيّه بود بيان فرمود طرق دعوت بحق را در ضمن امر بسه طريق كه هر يك از آن مخصوص بفرقه‌اى باشد تا مؤثّر و منتج مقصود گردد اوّل كه اهمّ طرق است دعوت دانشمندان و كسانى است كه آشنا ببراهين عقليّه محكمه صحيحه‌اند بحكمت كه اقامه اين قبيل ادلّه موضحه حقائق است بطوريكه موجب رفع شبهات گردد دوّم دعوت عوام و اوساط مردم است بموعظه حسنه كه آن عبارت است از بيانات وافيه و خطابت شافيه كه مورد قبول و موجب تسليم و الزام طرف‌

جلد 3 صفحه 328

باشد با انضمام بنصيحت و پند بلسان خوش و طرز مطلوب و مرغوب بطوريكه موجب جلب توجّه و مزيد عنايت مخاطب گردد سوّم مجادله با اهل عناد و لجاج است بطوريكه بزودى طرف را مجاب و محكوم و مغلوب نمايد بدون خشونت و تندى و ايجاد موجبات مزيد عداوت و انكار حقّى يا اقرار بباطلى در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از جدال باحسن مجادله بقرآن است و از ابن عباس نقل شده كه مراد از موعظه حسنه مواعظ قرآنيّه است و در مجمع حكمت را بقرآن تفسير فرموده براى آنكه متضمّن امر بحسن و نهى از قبيح است و اصل حكمت منع از فساد است و بنظر حقير اصل هر سه طريق قرآن است يعنى محكم‌ترين براهين و نافع‌ترين مواعظ و بهترين طرق مجادله را بايد از قرآن اخذ نمود با مراجعه به بيانات خاندان وحى و تنزيل چون هر چه از غير ايشان اخذ شود خصوصا در تفسير قرآن جهل و ضلالت است و باين معنى اخبار كثيره صحيحه‌اى وارد است كه مجال ذكر آنها نيست و در اين مقام از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه در خدمت آنحضرت مذاكره از جدال در دين و نهى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار از آن شد فرمود از هر مجادله در دينى نهى نشده بلكه نهى شده است از مجادله‌اى كه بطريق احسن نباشد نشنيده‌ايد كه خدا فرموده با اهل كتاب مجادله نكنيد مگر بطريق احسن و فرموده دعوت كن مردم را بحكمت و موعظه حسنه و مجادله كن بطور بهتر و آن آنستكه علماء دين مأمورند بآن و مجادله بغير طريق احسن حرام است بر شيعيان ما چگونه خدا هر جدالى را حرام فرمود با آنكه خودش به پيغمبر دستور جدال داده بطور بهتر عرض شد جدال بطور بهتر كدام است و غير آن كدام فرمود جدال غير طور بهتر آنستكه شخصى بر مدّعاى باطل خود دليل باطلى اقامه نمايد و تو بدليلى كه خدا براى حقّ قرار داده استدلال نكنى و در مقابل او امر حقّى را منكر شوى كه مبادا او در مجادله بر تو غالب شود چون جواب صحيح او را نميدانى اين طريق مجادله بر شيعيان ما حرام است و مجادله بطور بهتر آنستكه خداوند به پيغمبرش دستور داد كه در جواب كسيكه از باب انكار معاد گفت چه كس اين استخوان پوسيده را زنده ميكند بگويد كسيكه او را خلق فرمود در اوّل بار و او بهر خلقى دانا است يعنى كسيكه آنرا از كتم عدم بوجود آورد ميتواند

جلد 3 صفحه 329

بعد از پوسيدن بصورت اوّلش باز گرداند با آنكه ابتداء هر خلقى مشكل‌تر از اعاده آنست و چند مثال ديگر هم از قرآن براى مجادله باحسن بيان فرموده‌اند كه حقير براى مراعات اختصار ذكر ننمودم اين خلاصه مستفاد از روايت است كه دلالت دارد بر آنكه بر عوام لازم است از مجادله با اهل باطل خود دارى كنند چون اين از وظائف علماء است مبادا مجبور شوند بانكار حقّى يا اقرار بباطلى يا ملزم شوند در مقابل دليل طرف و موجب وهن اسلام در انظار گردد و از ذيل آيه استفاده ميشود كه زياد هم نبايد براى دعوت و ارشاد و الزام جوش و خروش نمود بقدر اداء وظيفه و اتمام حجّت كافى است چون خداوند خودش بهتر ميداند كه برهان و وعظ و جدال در چه محلّ و موردى مؤثر و نافع است و در چه مادّه‌اى نيست.

برسيه دل چه سود خواندن پند

نرود ميخ آهنين بر سنگ‌

و چون حمزه سيّد الشهداء در جنگ احد شهيد شد و وحشى قاتل آنحضرت او را مثله نمود يعنى گوش و بينى او را بريد و جگر او را در آورد براى آنكه برسم تحفه نزد هند ما در معاويه برد و حضرت ختمى مرتبت جنازه او را باين حال مشاهده فرمود و اين سخت‌ترين مناظر دوره عمر آنحضرت بود فرمود اگر خدا مرا بر قريش مسلّط فرمايد هفتاد نفر از آنها را مثله خواهم نمود پس جبرئيل نازل شد و آيات اخيره را آورد و در روايت عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام است كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن منظره را مشاهده فرمود عرض كرد الّلهم لك الحمد و اليك المشتكى و انّك المستعان على ما نرى پس فرمود اگر ظفر يافتم هر آينه مثله ميكنم و مثله ميكنم پس نازل شد و ان عاقبتم تا آخر آيه و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود صبر ميكنم صبر ميكنم و قمّى ره قريب باين معنى را نسبت باصحاب داده كه گفتند مثله ميكنيم ولى مشهور همان است كه بدوا ذكر شد و خلاصه مفاد آيات اخيره آنستكه مجازات بايد بقدر جرم باشد نه زياده بر آن و اگر صبر كنند و ببخشند و تلافى بمثل هم ننمايند آن بهتر است براى كسانيكه ميتوانند صبر نمايند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چون رحمة للعالمين است بايد صبر نمايد و خداوند باو توفيق صبر و ثبات عنايت خواهد فرمود و نبايد محزون و غمناك باشد از شهادت شهداء چون آنها فائز شدند بدار كرامت الهى و مقاميكه‌

جلد 3 صفحه 330

فوق آن متصوّر نيست و نبايد در مضيقه بى‌صبرى و دلتنگى و كمى حوصله قرار گيرد از مكر ماكرين و بايد بداند كه خداوند با كسانى است كه اهل پرهيزكارى از شرك و معاصى هستند و هيچ گاه عنايت خود را از ايشان قطع نخواهد فرمود و همچنين از كسانيكه احسان ميكنند نسبت به برّ و فاجر و از انتقام صرف نظر مينمايند و ميبخشند و گفته‌اند تمام اين سوره در مكّه نازل شده غير از اين سه آيه اخيره و در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هر كس سوره نحل را در هر ماه بخواند خسارتى بر او در دنيا وارد نشود و هفتاد نوع از انواع بلا از او دور گردد كه سهل‌ترين آنها ديوانگى و مرض خوره و پيسى است و جايش در بهشت عدن است كه در وسط بهشتها است.

جلد 3 صفحه 331

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌ عاقَبتُم‌ فَعاقِبُوا بِمِثل‌ِ ما عُوقِبتُم‌ بِه‌ِ وَ لَئِن‌ صَبَرتُم‌ لَهُوَ خَيرٌ لِلصّابِرِين‌َ (126)

و ‌اگر‌ كفار و مشركين‌ بشما مسلمين‌ اذيت‌ و آسيبي‌ رساندند ‌شما‌ ‌در‌ مقام‌ تلافي‌ زياد روي‌ نكنيد بهمان‌ اندازه‌ ‌که‌ ‌آنها‌ كرده‌اند عمل‌ كنيد و ‌اگر‌ اصلا گذشت‌ كنيد و صبر كنيد ‌پس‌ ‌او‌ بهتر ‌است‌ ‌بر‌ صبر كننده‌گان‌ ‌در‌ حديث‌ عياشي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ ‌در‌ جنگ‌ احد مشركين‌ حضرت‌ حمزه‌ ‌را‌ مثله‌ كردند و مثله‌ شق‌ انف‌ و اذن‌ و قطع‌ مذاكير ‌است‌ دماغ‌ و گوش‌ و لبهاي‌ ‌او‌ ‌را‌ بريدند و پهلوي‌ ‌او‌ ‌را‌ شكافتند و جگرش‌ ‌را‌ بيرون‌ آوردند حضرت‌ رسالت‌ چون‌ ‌اينکه‌ منظره‌ ‌را‌ مشاهده‌ نمود فرمود

لئن‌ ظفرت‌ لامثلن‌ و لامثلن‌ و لامثلن‌

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ نازل‌ شد ‌پس‌ حضرت‌ ‌رسول‌ فرمود

(اصبر اصبر)

و ‌آيه‌ شريفه‌ اطلاق‌ دارد و دستور ‌است‌ ‌براي‌

جلد 12 - صفحه 212

مسلمين‌ ‌که‌ ‌هر‌ نوع‌ اذيّتي‌ ‌از‌ مشركين‌ بشما متوجه‌ شد ‌شما‌ ‌هم‌ بهمان‌ مقدار بآنها مجازات‌ كنيد زياد روي‌ نكنيد چنانچه‌ ‌در‌ باب‌ حرم‌ ميفرمايد وَ لا تُقاتِلُوهُم‌ عِندَ المَسجِدِ الحَرام‌ِ حَتّي‌ يُقاتِلُوكُم‌ فِيه‌ِ فَإِن‌ قاتَلُوكُم‌ فَاقتُلُوهُم‌ كَذلِك‌َ جَزاءُ الكافِرِين‌َ بقره‌ ‌آيه‌ 187 و نيز ‌در‌ باب‌ جهاد ميفرمايد وَ قاتِلُوا فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ الَّذِين‌َ يُقاتِلُونَكُم‌ وَ لا تَعتَدُوا بقره‌ ‌آيه‌ 186 لذا ميفرمايد وَ إِن‌ عاقَبتُم‌ ‌اگر‌ ‌آنها‌ مقاتله‌ كردند ‌ يا ‌ اذيتي‌ بشما رساندند بهمان‌ اندازه‌ ‌با‌ ‌آنها‌ رفتار كنيد فَعاقِبُوا بِمِثل‌ِ ما عُوقِبتُم‌ بِه‌ِ و زياد روي‌ نكنيد و ‌اگر‌ گذشت‌ كنيد بهتر ‌است‌ ‌براي‌ ‌شما‌ وَ لَئِن‌ صَبَرتُم‌ لَهُوَ خَيرٌ لِلصّابِرِين‌َ و ‌در‌ احكام‌ جهاد ‌اگر‌ امان‌ آوردند ‌ يا ‌ اسلحه‌ جنگ‌ ‌را‌ انداختند ‌ يا ‌ فرار كردند تعقيب‌ ‌آنها‌ نبايد كرد (تنبيه‌) يكي‌ ‌از‌ اشكالات‌ يهود و نصاري‌ بدين‌ مقدس‌ اسلام‌ اينست‌ ‌که‌ ميگويند دين‌ اسلام‌ بضرب‌ شمشير پيش‌ رفت‌ كرده‌ و دفع‌ ‌اينکه‌ اشكال‌ ‌را‌ ‌ما ‌در‌ مجلد اول‌ كلم‌ الطيب‌ بدو نحو كرده‌ايم‌ يكي‌ آنكه‌ تمام‌ غزوها و سريه‌هاي‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ دفاعي‌ بوده‌ ‌که‌ ‌آنها‌ حمله‌ ميكردند مسلمين‌ جلوگيري‌ مي‌نمودند ديگر آنكه‌ جهاد ‌در‌ جميع‌ شرائع‌ بوده‌ بعلاوه‌ ‌در‌ قانون‌ طب‌ ‌اگر‌ عضوي‌ فاسد شد ‌اگر‌ قابل‌ علاج‌ ‌است‌ معالجه‌ ميكنند و ‌اگر‌ قابل‌ نيست‌ ‌اگر‌ سرايت‌ بساير اعضاء ندارد ‌او‌ ‌را‌ وا ميگذارند و ‌اگر‌ مسري‌ شد ‌او‌ ‌را‌ قطع‌ ميكنند امر جهاد ‌هم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 126)- چهارم: تاکنون سخن از این بود که در یک بحث منطقی، عاطفی و یا مناظره معقول با مخالفان شرکت کنیم، اما اگر کار از این فراتر رفت و درگیری حاصل شد و آنها دست به تعدی و تجاوز زدند، در اینجا دستور می‌دهد: «اگر خواستید مجازات کنید فقط به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید» و نه بیشتر از آن (وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ).

5- «ولی اگر شکیبایی پیشه کنید (و عفو و گذشت) این کار برای شکیبایان بهتر است» (وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ).

ج2، ص613

در بعضی از روایات می‌خوانیم که این آیه در جنگ «احد» نازل شده، هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله وضع دردناک شهادت عمویش حمزة بن عبد المطلب را دید (که دشمن به کشتن او قناعت نکرده، بلکه سینه و پهلوی او را با قساوت عجیبی دریده، و کبد یا قلب او را بیرون کشیده است، و گوش و بینی او را قطع نموده بسیار منقلب و ناراحت شد و) فرمود: «خدایا! حمد از آن توست و شکایت به تو می‌آورم، و تو در برابر آنچه می‌بینم یار و مددکار مایی».

سپس فرمود: «اگر من بر آنها چیره شوم آنها را مثله می‌کنم، آنها را مثله می‌کنم، آنها را مثله می‌کنم».

در این هنگام آیه فوق نازل شد.

بلافاصله پیامبر عرض کرد:

«اصبر اصبر»: «خدایا! صبر می‌کنم، صبر می‌کنم»! با این که این لحظه شاید دردناکترین لحظه‌ای بود که در تمام عمر، بر پیامبر گذشت، ولی باز پیامبر بر اعصاب خود مسلط گشت و راه دوم که راه عفو و گذشت بود انتخاب کرد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. بیهقى در کتاب الدلائل و نیز حاکم و بزار از ابوهریرة روایت کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر نعش حمزه توقف نمود در حالتى که او را مثله کرده بودند، فرمود: به جاى حمزة هفتاد نفر از مشرکین را مثله خواهم نمود سپس این آیه نازل شد و از قصدى که داشت منصرف گردید. ترمذى در صحیح خود و حاکم از ابى بن کعب روایت کنند که در جنگ احد شصت و چهار نفر از انصار و شش نفر از مهاجرین که از زمره آن‌ها حمزه بود مثله شده بودند. انصار گفتند: در صورت ظفر و پیروزى تلافى این کار را خواهیم کرد. وقتى که مکه فتح شد، این آیه نازل گردید. ابن الحصار گوید: این آیه در مرحله اول در مکه سپس براى دومین بار در احد و بعد براى سومین بار در روز فتح مکه به عنوان تذکر و یادآورى مسلمین نازل گردیده است.
  3. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص492.

منابع